اندیشه

ساخت وبلاگ
یادمه تو همین وبلاگ نوشتم که عاشق اینم که اون دیوونه ای که دیوونش میشم شاعر باشه و شعر بگه....نشون به اون نشون که اندک جایی برای زیستن اندک جایی برای مردن شروع این جنون بود.....و حالا شعری دارم که جنون دارم برا دیدن و حفظ زندگی با شاعرش.... ای کاش که اسم تو به جای ژنتیک بود یک عکس ز رخسار تو با جلد فیزیک بود یا کاش رفیعی در این درس پدیده سهمی ز مزایا و فلوس با تو شریک بود آن چشمک زیبا که زدی قلب مرا برد دردا بشنیدم همه اش عادت و تیک بود یک عمر تو از شب به اندیشه...
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 53 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 8:56

من و فمه الان خیلی وضع مشابهی داریم....هر دو پر از حس انهدام....هر دو مغموم...هر دو دل تنگ.....هر دو دل شکسته....هر دو دنبال یه راه برا ادامه....هر رو پر از گریه...‌به هم که میرسیم خوب همو نصیحت میکنیم من بهش میگم ببین شماهمو دوس دارین....شما میتونین ادامه بدین...اون که بهم میرسه میگه معلومه دوست داره....هر چی هم بگی نه...هر دو داغونیم....افسرده ایم....به جنون رسیدیم... دارم میرم سراغ خرافه....هر چیزی که این وصع رو درست کنه....قبل این رفتیم سراغ دعا...اگه اندیشه...
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 8:56

بقیه:نکنه مام بمیریم!!!!!

من:چقد نخونده دارم

بقیه:اگه بکیریم چی

من:میام دورت بگردم...میگی گشتن نداره ....تو میدونی چه کردی که این دل بی قرارع

 

کلا این مغز من عادت داره متفاوت باشه:///////

اندیشه...
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 58 تاريخ : جمعه 8 فروردين 1399 ساعت: 12:56

این روزا شاید تنها راه نجاتمون این باشه واسه هم ارزوی خوب کنیمشاید ارزوی خودم تنهایی برا خودم براورده شدنش احتمالش کم باشه اما وقتی ۱۰ نفر برام اون ارزو رو کنن بهتر و زود تر بر اورده شه....درد ما اینه اندیشه...ادامه مطلب
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 46 تاريخ : جمعه 8 فروردين 1399 ساعت: 12:56

اممممممممممیخوام دلمو یکم سبک کنم....بسم اللهدائم دارم مضنون و متهم قصه میشمدوست غریبه همکلاسی استاد خانواده و....خودم....همهو هیچوقت هیچکس دیگه ای در ضن اتهام نیس...حتی اگه بهش بگم اتهام خودم سنگین ت اندیشه...ادامه مطلب
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 33 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 8:21

من از ترس از دست دادن دوباره کسی که قلبم بهش احساس دارهاز ترس و درد و عذاب این حس خیانتاز ترس ویرون شدن دوباره زندگیماز ترس دوباره جنگیدناز ترس ۱۰۰ برابر شدن خستگی این تن ویرونعقب نشستمعقب کشیدمنمیتون اندیشه...ادامه مطلب
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 75 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 8:21

امشب ماه کامله

تو دیدم نبود اما خیرم بود

جا بجا شدم

زل زدم تو چشماش

-دوستم نداری؟

+چرا؟

-میدونم حس میکنی خائنم...خودمم از خودم بدم میاد

 

و من منفی ترین نقش همه قصه هام بودم

اندیشه...
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 42 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 8:21

در من کتاب خانه ای متروکه است

داستان زندگی ام کتابی که تا کنون خوانده نشده

برگ برگ من محتاج نوازش دستان یک خواننده است

حرف حرف من محتاج خیرگی چشمان یک خواننده هست

و تو اخرین باز مانده نسل راویان در شهر من هستی

بیا که برگ برگ من

حرف حرف من

محتاج بودن توست

اندیشه...
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 36 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 8:21

اجازه بده بگم از صمیم قلبم متاسفام بخاطر دردایی که کشیدی....تنها اشتراک دردی من و تو الان این بدن درده که طبق چیزی که خوندم تو هم تجربش کردی...متاسفام جناب اقای معشوق.....متاسفام بخاطر دنیایی که تحمل اندیشه...ادامه مطلب
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:58

من خیلی تو جو امام حسین, نمرم....نه که زده باشم یا خشک باشم....نه....از این سبک عزاداری هایی که عموما پخش میشه رو ندوس....فقط عزاداری یزد....امسال بجا تشنگی به چیزای دیگه فک کردم....مثلا فک کن...چراغار اندیشه...ادامه مطلب
ما را در سایت اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haminjory بازدید : 58 تاريخ : يکشنبه 25 آذر 1397 ساعت: 2:23